ارتباط افسردگی با تشدید درد جسمانی

ارتباط افسردگی با تشدید درد جسمانی

افسردگی می‌تواند باعث افزایش درد فیزیکی شود و همچنین درد جسمانی می‌تواند افسردگی را در پی داشته باشد.

در برخی اوقات و زمانی که افراد دچار بیماری می‌شوند افسردگی نیز به‌دلیل طولانی شدن بیماری و شدت درد به سراغ آنها می‌آید. در برخی از مواقع نیز افراد حین سپری کردن دوران افسردگی به یک بیماری مبتلا می‌شوند که این همزمانی افسردگی با بیماری فیزیکی می‌تواند باعث شدت یافتن درد ناشی از بیماری شود.

غالبا افراد افسرده افراد ملول و ناراحتی هستند که نمی‌توانند افکار خود را کنترل کنند و در واقع می‌توان گفت افکار بر آنها مسلط شده و آنها را به‌شدت آزار می‌دهد. در مواردی که بیماری نیز بر افراد افسرده عارض می‌شود آنها فکر خود را عمیقا متوجه بیماری می‌کنند و به نوعی با تلقین شدید بیماری، خود را در معرض درد‌های شدیدتری قرار می‌دهند. با مثالی ساده شاید بتوان بهتر این مسئله را توضیح داد. تصور می‌کنیم فرد افسرده‌ای دچار سر‌درد شده است.

او به محض دچار شدن به این بیماری موقت، فکر خود را معطوف آن می‌کند و به‌طور غیرواقعی به‌خود تلقین می‌کند که دچار درد بسیار شدیدی شده است این تلقینات سبب می‌شود که او به واقع درد را با شدت بسیار بیشتری از آنچه هست حس کند.

این قضیه سویه دیگری نیز دارد؛ بر مبنای نظر بسیاری از محققان و به‌ویژه روانشناسان افرادی که دچار بیماری‌های طولانی همراه با درد شدید می‌شوند به مرور در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار می‌گیرند، درد واقعاً ناراحت‌کننده است و افسردگی سبب تشدید آن می‌شود.

افرادی که دارای بیماری‌های جسمانی مزمن هستند و همواره درد می‌کشند سه برابر افراد معمولی در معرض خطر ابتلا به بیماری‌های روانی- ازجمله تغییر حالت و اضطراب- قرار دارند. این افراد اگر دچار افسردگی شوند، احتمال اینکه افسردگی در آنها به یک بیماری مزمن تبدیل شود نیز سه برابر افراد عادی است.

وجود درد باعث می‌شود تا روند بهبود افسردگی به تاخیر بیفتد و از سوی دیگر افسردگی نیز باعث دیرتر بهبود یافتن درد می‌شود. به‌عنوان مثال این امکان وجود دارد که بیمار هیچ‌گونه تمایلی به شرکت در برنامه‌های توانبخشی از خود نشان ندهد. افسردگی باعث می‌شود تا شخص از اجتماع دوری گزیند و این انزوا باعث بدتر شدن بیماری او می‌شود.

درد هم فرد را از تحرک باز می‌دارد و بی‌تحرکی نیز خود زمینه‌ساز به‌وجودآمدن دردهای بعدی می‌شود.

درد و افسردگی کاملا به هم مرتبط هستند. افسردگی باعث بروز نشانه‌های جسمانی غیرقابل توضیح مانند درد پشت و کمر یا سردرد می‌شود. در برخی از موارد نیز افسردگی موجب افزایش پاسخ به درد یا حداقل افزایش رنج همراه با درد می‌شود.

از طرف دیگر درد مزمن نیز استرس‌زا است و موجب افسردگی می‌شود. گاهی افسردگی و درد دور باطلی را ایجاد می‌کنند.

تحقیقات گذشته نیز نشان داده بود که درد و افسردگی دارای الگو‌های مغزی مشابه در مغز هستند. در واقع برخی از مواد شیمیایی پیام‌رسان در مغز، درد و روحیه و خلق خو را کنترل می‌کنند. افزون بر آن درد مزمن و افسردگی از عوامل مشترک ژنتیک و محیطی تأثیر می‌پذیرند.

 

منبع:

http://hamshahrionline.ir

درمانهای دستی یا مانیپولاسیون (Manipulation)

درمانهای دستی یا مانیپولاسیون (Manipulation)


آگاهی متخصصین طب فیزیکی از بیومکانیک بدن انسان و نحوه بوجود آمدن اختلالات فیزیکی در سیستم اسکلتی بدن، راهکارهای درمانی آنها را نیز از طریق روشهای فیزیکی و حرکتی فراهم نموده است. یکی از این راهکارها استفاده از مانورهای حرکتی روی ستون فقرات توسط دستان ماهر پزشک متخصص طب فیزیکی است. این مانورها یا تکنیک های حرکتی را اصطلاحاٌ درمانهای دستی یا مانیپولاسیون می گوئیم.


درمانهای دستی یک روش فوق تخصصی در رشته طب فیزیکی و توانبخشی است. استفاده از این روش نه تنها میبایست بوسیله پزشکان متخصص صورت گیرد، بلکه گذراندن دوره های معتبر آموزشی تئوری و عملی درمانهای دستی نیز الزامی است. موفقیت در انجام این روش درمان علاوه بر دارا بودن شرایط ذکر شده نیازمند تجربه کافی نیز می باشد.

امروزه در دنیا مکاتب مختلفی از رشته های پزشکی در زمینه درمانهای دستی به فعالیت علمی و تحقیقاتی و معالجه بیماران مشغول هستند. از چند سال قبل که رشته تخصصی طب فیزیکی و توانبخشی بعنوان یکی از رشته های تخصصی بالینی پزشکی قدم به عرصه تشخیص و معالجه بیماران گذاشت، انقلابی در مداوای بیماران مبتلا به اختلالات سیستم عضلانی-اسکلتی بوجود آورد.

نتایج درمان از این طریق گاهی بسیار جالب و معجزه آساست. چرا که بدنبال انجام درمانهای دستی اغلب دردهایی که به وضوح دارای منشاء ستون فقرات هستند بصورت تماشایی بهبود می یابند و حتی برخی از اوقات دردهایی که ظاهراً هیچگونه ارتباطی با ستون فقرات ندارند نیز از بین می روند. در ستون فقرات انسان، مهره ها، دیسکهای بین مهره ای، مفاصل بین مهره ها، لیگامانها، تاندونها، عروق، اعصاب و ... همگی با نظم بسیار شگرف و دقیقی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و توانمندی ایستایی انسان را فراهم می آورند. هرگونه بهم خوردگی این نظم ولو در حد خیلی کم موجب بروز اختلالاتی از جمله درد می گردد. این علامت یعنی درد ممکن است در همان منطقه از ستون فقرات احساس شود یا در یک ناحیه دیگر تحت عنوان دردهای راجعه بروز کند.

علامت شایع دوم (بعد از درد) محدودیت حرکتی در آن منطقه از ستون فقرات است. بعبارتی دامنه حرکتی قطعات درگیر ستون فقرات در اثر بهم خوردگی نظم ما بین آنها از بین می رود و در بررسی بالینی متوجه علائم یا یافته هایی می شویم که دلالت کامل بر این تشخیص می کند و بعد از انجام مانیپولاسیون یا درمانهای دستی موفق این علائم برطرف می شوند. مهمترین این علائم وجود درد یا حساسیت موضعی در فشار مستقیم بر قطعه درگیر ستون فقرات است و نکته مهم همین دردناک بودن قطعه حرکتی ستون فقرات است (قطعه حرکتی مجموعه 2 مهره ستون فقرات بهمراه تمامی عناصر و ساختمانهای وابسته به آن دو مهره می باشد) و در مرحله بعد و با درجه اهمیت کمتر، محدودیت حرکتی مربوط به آن قطعه حرکتی می باشد.

بر اساس مجموعه این یافته ها، اصطلاح تشخیصی "اختلال عملکرد کوچک بین مهره ای دردناک" بکار میرود. این اختلال غالباً در نتیجه ضربه، فشار، حرکات نادرست، وضعیت های بدنی غلط حین کار و حتی نشستن و ایستادن و خوابیدن غلط ایجاد می گردند. اصطلاح کوچک برای این اختلال از این جهت بکار برده میشود که در رادیوگرافی معمولاً نشانه ای دیده نمی شود. در خیلی موارد نیز اختلالات متعدد و شدید جداگانه ای همچون بیرون زدگی دیسک ما بین مهره ها وجود دارد که در این مورد قطعاً اختلال عملکرد ما بین مهره ها نیز رخ داده است.

تجربیات ما نشان می دهند که اکثر دردهای ستون فقرات ناشی از اختلال عملکرد کوچک بین مهره ای است. سایر علائم یا نشانه های همراه با درد در این اختلال عبارتند از:

  • افزایش ضخامت پوست که توام با درد در هنگام گرفتن و غلتاندن پوست بوجود می آید (عصب دهی این ناحیه از پوست باید از همان قطعه مهره های دچار اختلال عملکرد باشد)
  • افزایش تونیسیته عضلانی موضعی (در عضلاتی که عصب گیری آنها از همان قطعه مهره ای دچار اختلال می باشد)
  • درد یا افزایش حساسیت موضعی در لمس محل اتصال رباط یا تاندون به عضله یا به استخوان


مجموعه نشانه های مذکور تحت نام دیگری بصورت سندرم پوستی رباطی ضریعی عضلانی دردناک قطعه ای یا (Segmental Cellulo-Teno-Periosteo-Myalgia Syndrome) نیز گفته می شود. بنابراین می تواند همه یا بخشی از علائم مربوطه بصورت علائم پوستی، علائم تاندونی، علائم ضریع استخوان یعنی درد یا حساسیت موضعی روی استخوان (ضریع یعنی هر پوست یا همان پرده پوشاننده استخوان) و علائم عضلانی بصورت ضعف یا خستگی یا درد عضلانی را دارا باشند و عامل ایجاد دردهای کاذب عصبی مفصلی و یا احشایی به حساب آیند.

تظاهر دردهای پوستی یا بی حسی و سوزن سوزن شدن پوستی در منطقه بخصوصی از پوست متعلق به همان قطعه ستون فقرات نشانه ای از آزار یا آسیب ریشه عصب نخاعی است و می تواند توجیه کننده دردهای پشتی با منشاء گردنی و یا کمر درد با منشاء ستون فقرات پشتی باشد. از اینروست که در بسیاری از مردم که نشانه های درد واقعی و علائم آزار دهنده همراه با درد را اظهار می کنند تصویر برداری ستون فقرات آنها کاملاً نرمال است و نشان دهنده ضایعاتی نیست که با درد بیمار مطابقت کند.

در چنین مواردی است که پیدا کردن اختلال عملکرد کوچک بین مهره ای یا سندرم پوستی ضریعی رباطی عضلانی دردناک قطعه ای با ارزش بوده و به ما اجازه می دهد بسیاری از دردهای عمومی ستون فقرات با علت نامشخص را که تا کنون معالجه نشده اند (علیرغم مراجعات مکرر به پزشکان و درمانهای گوناگون) به لطف خداوند تشخیص بدهیم و درمان نمائیم و یا بسیاری از حالاتی که تشخیص داده شده اند مانند فتق دیسک بین مهره ای و پیشنهاد اعمال جراحی برایشان داده شده است یا آرتروز مهره ها که درمان خاصی بر ایشان وجود ندارد می توانند از طریق روش درمانهای دستی توسط متخصص طب فیزیکی حاذق و مجرب معالجه شوند.

چيزي به نام جااندازي ديسك وجود ندارد

در مابقی بحث بصورت فهرستی مواردی از بیماریها یا اختلالات که از این طریق قابل تخفیف یا بهبودی نسبی و یا معالجه قطعی هستند ذکر میکنیم:

  • دردهای مزمن گردن
  • سردردهای با منشاء گردنی
  • میگرن گردنی
  • گردن درد حاد (ناگهانی و شدید)
  • گردن دردهای مکرر
  • دردهای تیرکشنده از گردن به پشت کتف، شانه یا بازوها و دستها
  • دردهای مزمن پشت ستون فقرات (پشت قفسه سینه)
  • دردهای حاد (ناگهانی و شدید) بین دو کتف
  • رگ به رگ شدن دنده ها
  • کمر درد مزمن
  • کمر درد با منشاء دیسک بین مهره ای کمری
  • کمر درد با منشاء ستون فقرات پشتی (پشت قفسه سینه ای)
  • کمر درد حاد (ناگهانی و شدید)
  • درد سیاتیک (پشت ران)
  • درد عصب رانی (جلوی ران)
  • بی حسی ناحیه کنار و جلوی ران (مرالژی)
  • درد دنبالچه
  • خواب رفتگی اندام های فوقانی
  • درد آرنج (با منشاء گردن)
  • درد زانو با منشاء ستون فقرات
  • درد کاذب احشائی با منشاء ستون فقرات (مانند دردهای جلوی قفسه سینه که با درد قلبی اشتباه می شوند یا دردهای شکمی که با دردهای روده ای، کیسه صفرا و ... اشتباه می شوند)


منبع: دکتر دقاق زاده

اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک

اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک

سیستم عصبی اتونوم یا خودمختار از نظر آناتومیکی و عملکردی به دو بخش سمپاتیک و پاراسمپاتیک قابل تقسیم می‌باشد که فعالیت آنها اغلب مخالف هم است. تارهای عصبی که از مغز و از پایینترین بخش نخاع منشعب می‌شوند، اعصاب پاراسمپاتیک را تشکیل می‌دهند و تارهایی که از قسمت میانی نخاع شوکی منشا می‌گیرند، اعصاب سمپاتیک را بوجود می‌آورند.

اطلاعات اولیه

بافت عصبی کل سیستم عصبی بدن را شامل می‌شود که از سلولهای عصبی یا نورون (Neuron) و سلولهای پشتیبان به نام سلولهای گلیال یا نوروگلی (neuroglia) تشکیل شده است. نورون واحد ساختمانی و عملکردی دستگاه عصبی است که در مرحله جنینی از اپی‌اتلیوم پوشاننده لوله عصبی منشا می‌گیرد. ویژگیهای اصلی نورونها تحریک پذیری و تولید تکانه‌ها یا ایمپالسهای عصبی و انتقال این تکانه است. هر نورون از جسم سلولی و دو نوع زایده به نامهای دندریت و اکسون تشکیل شده است. جسم سلولی حجیمترین قسمت سلول و حاوی هسته و عمده ارگانلهای سلول عصبی است.
دندریتها که به صورت زوایدی کوتاه و بلند ، منشعب و متعدد دیده می‌شوند و گیرنده تحریکات هستند. اکسون (axon) ، زایده‌ای است بلند و منفرد که انتقال تحریکات را از جسم سلولی به سلولهای سایر بافتها بر عهده دارد. محل تماس سلولهای عصبی با یکدیگر و یا با سلولهای سایر بافتها جهت انتقال تحریکات ، اصطلاحا سیناپس نامیده می‌شود. دستگاه عصبی شامل دستگاه عصبی محیطی و دستگاه اعصاب مرکزی است. دستگاه عصبی محیطی متشکل از گانگلیونها و اعصاب محیطی است. گانگلیونها یا عقده‌های عصبی ساختمانهایی هستند که محل قرار گیری جسم سلولی نورونها در خارج از سیستم اعصاب مرکزی می‌باشند.

اعصاب محیطی

دستگاه عصبی محیطی از گانگلیونها و اعصاب محیطی تشکیل شده است که اعصاب محیطی خود شامل دو نوع حسی و حرکتی می‌باشند. اعصاب حرکتی و حسی در حالت کلی به دو دسته سوماتیک و احشایی تقسیم می‌شوند. آن دسته از اعصاب حرکتی که عضلات مخطط را عصب دهی می‌کنند و عمل آنها ارادی است، اعصاب حرکتی سوماتیک نامیده می‌شوند. دسته‌ای از اعصاب حرکتی که صاف جدار احشا و سلولهای مترشحه را عصب دهی می‌کنند اعصاب حرکتی احشایی یا غیر ارادی نامیده می‌شوند که دسته اخیر تحت عنوان دستگاه عصبی اتونوم هستند.
اعصاب حسی ، تحریکات دریافتی از قسمتهای مختلف بدن را به مغز و نخاع منتقل می‌کنند. آن دسته از اعصاب حسی که تحریکات دریافتی از پوست را به سیستم عصبی مرکزی انتقال می‌دهند به اعصاب حسی سوماتیک موسوم هستند. آن دسته از اعصاب حسی که تحریکات دریافتی از ارگانهای احشایی را به سیستم عصبی مرکزی منتقل می‌نمایند، اعصاب حسی احشایی نامیده می‌شوند. تحریکات دریافتی توسط اعصاب حسی احشایی بدون آگاهی انسان انجام می‌گیرد و از این نظر ، جز سیستم عصبی خودکار یا اتونوم محسوب می‌گردد.

دستگاه عصبی اتونوم یا خودمختار

آن دسته از نورونهای حرکتی که فعالیت  عضلات صاف، ترشح غدد ، ریتم قلب و در مجموع فعالیت ارگانهای احشایی را تنظیم می‌کنند تحت عنوان سیستم عصبی اتونوم شناخته می‌شوند. دستگاه عصبی اتونوم از تعداد زیادی گانگلیون اتونوم و دو نورون حرکتی در هر زنجیره به نام نورونهای پیش‌ گانگلیونی و پس گانگلیونی تشکیل شده است. نورنهای پیش گانگلیونی ، نورونهایی هستند که جسم سلولی آنها در سیستم عصبی مرکزی قرار گرفته و اکسون آنها برای سیناپس با نورون بعدی تا گانگلیون امتداد یافته است.
نورونهای پس گانگلیونی ، نورونهایی هستند که جسم سلولی آنها در گانگلیونی واقع شده و اکسون آنها تا ارگان عامل امتداد یافته و پایانه عصبی را تشکیل داده است. در نورون پیش گانگلیونی و پس گانگلیونی در محل گانگلیون با یکدیگر سیناپس می‌یابند. اعصاب حرکتی سیستم عصبی اتونوم از دو بخش سمپاتیک و پاراسمپاتیک تشکیل شده است.

اعصاب سمپاتیک

در بخش سمپاتیک ، جسم سلولی نورون پیش گانگلیونی در شاخ جانبی ((Lateral horn نخاع قرار گرفته و اکسون آن به نام رشته پیش گانگلیونی پس از خروج از نخاع وارد گانگلیون سمپاتیک در مجاور مهره ها یا نزدیک احشا شده و با نورون پس گانگلیونی سیناپس حاصل می‌کند. اکسون نورون پس گانگلیونی به نام رشته پس گانگلیون به ارگان عامل ختم می‌‌گردد. در اعصاب سمپاتیک رشته پیش گانگلیونی معمولا کوتاه بوده رشته پس گانگلیونی بلند می‌باشد.
از آنجایی که اعصاب سمپاتیک در ناحیه سینه‌ای - کمری از نخاع خارج می‌شوند، به بخش سینه‌ای - کمری نیز موسوم هستند.در اعصاب سمپاتیک نوروترنسمیتر مترشحه از رشته پیش گانگلیونی استیل کولین و از رشته‌های پس گانگلیونی ، نوراپی‌نفرین می‌باشد (ماده‌ای که از بخش مرکزی غدد کلیوی نیز ترشح می‌شود) و به همین دلیل اعصاب سمپاتیک را اعصاب آدرنرژیک نیز می‌نامند.

اعصاب پاراسمپاتیک

در بخش پاراسمپاتیک ، همانند بخش سمپاتیک ، جسم سلولی نورون پیش گانگلیون در شاخ جانبی نخاع قرار گرفته و اکسون آن به نام رشته پیش گانگلیونی وارد گانگلیون پاراسمپاتیک (معمولا در مجاورت یا دیواه ارگان عامل) شده و با نورون پس گانگلیونی سیناپس حاصل می‌کند. اکسون نورون پس گانگلیونی به نام رشته پس گانگلیونی به فاصله کوتاهی پس از ترک گانگلیون به ارگان عامل ختم می‌گردد.
به این ترتیب در اعصاب پاراسمپاتیک بر خلاف اعصاب سمپاتیک رشته پیش گانگلیونی بسیار بلند و رشته پس گانگلیونی کوتاه می‌باشد.از آنجا که اعصاب پاراسمپاتیک در ناحیه جمجمه‌ای - خاجی از نخاع خارج می‌شوند، به بخش جمجه‌ای - خاجی موسوم هستند. در اعصاب پاراسمپاتیک نوروترنسمیتر مترشحه از رشته‌های پیش گانگلیونی و پس گانگلیونی ، استیل کولین است و به همین دلیل اعصاب پاراسمپاتیک را اعصاب کولینرژیک نیز می‌نامند.

تقسیم بندی شیمیایی سیستم عصبی خودمختار

بر اساس ماده میانجی آزاد شده می‌توان سیستم عصبی خودمختار را به بخشهای کولینرژیک و نورآدرنرژیک تقسیم کرد. نورونهایی که کولینرژیک هستند عبارتند از: کلیه نورونهای پیش عقده‌ای ، نورونهای پس عقده‌ای پاراسمپاتیک از نظر تشریحی ، نورونهای پس عقده‌ای سمپاتیک از نظر تشریحی که به غدد عرق عصب می‌دهند ، نورونهای سمپاتیک از نظر تشریحی که روی عروق خونی عضلات مخطط ختم شده و هنگام تحریک موجب اتساع عروقی می‌شوند.
باقیمانده نورونهای پس عقده‌ای سمپاتیک نورآدرنرژیک هستند یا ظاهرا در مورد سلولهای آدرنرژیکی بافت عضله قلبی آدرنرژیک می‌باشند. قسمت مرکزی غده فوق کلیوی در اصل یک عقده سمپاتیک است که در آن سلولهای پس عقده‌ای آکسونهای خود را از دست داده و مستقیما نوراپی‌نفرین ، اپی نفرین و مقداری دوپامین را به داخل جریان ترشح می‌کنند. نتیجتا نورونهای پیش عقده‌ای کولینرژیکی که به این سلولها می‌روند به صورت اعصاب حرکتی ترشحی این غده در آمده‌اند.

تخلیه کولینرژیک

اعمال تولید شده توسط فعالیت بخش کولینرژیک سیستم عصبی خود مختار آن دسته از اعمالی هستند که با جنبه‌های نباتی زندگی روزمره سروکار دارند. مثلا عمل کولینرژیک با افزایش دادن فعالیت عضلات روده‌ای ، افزایش دادن ترشح معدی و شل کردن اسفنگتر پیلور ، موجب پیشبرد گوارش و جذب مواد غذایی می‌شود. به این دلیل و برای قرار دادن آن در مقابل عمل کاتابولیک بخش نورآدرنرژیک ، بخش کولینرژیک گاهی سیستم عصبی آنابلیک نامیده می‌شود. این بخش از اعصاب باعث تنگ شدن مردمک چشم و انقباض مثانه می‌شود.

تخلیه نورآدرنرژیک

بخش نورآدرنرژیک در حالات فوریتی به صورت یک مجموعه واحد تخلیه می‌شود. اثرات این تخلیه ارزش قابل ملاحظه‌ای از نظر آماده کردن فرد برای مقابله با فوریتها دارند. به عنوان مثال ، تخلیه نورآدرنرژیک تطابق را در چشمها شل کرده و مردمکها را گشاد می‌کند (به منظور ورود نور بیشتر به چشمها) ،  ضربان قلب را تند کرده و فشار خون را بالا می‌برد و رگهای خونی پوست را تنگ می‌کند (که خونریزی از زخمها را محدود سازد). تخلیه سمپاتیک باعث تقویت هوشیاری می‌شود و غلظت گلوکز و اسید های چرب آزاد خون را افزایش می‌دهد (به منظور تامین انرژی بیشتر)، بنابراین تخلیه سیستم عصبی سمپاتیک بر اثر فوریتها ، بدن را آماده ستیز یا گریز می‌کند.
تخلیه سمپاتیک در انسان روزه‌دار کاهش می‌یابد و هنگامی که انسان روزه‌دار مجددا تغذیه می‌کند، افزایش می‌یابد. این تغییرات می‌توانند کاهش فشار خون و فعالیت متابولیک ناشی از روزه‌داری و تغییرات مخالف ناشی از غذا خوردن را توجیه کنند. وزیکولهای گرانول‌دار کوچک در نورونهای سمپاتیک پس عقده‌ای واجد ATP و نوراپی نفرین هستند و وزیکولهای بزرگ محتوی نوروپپتید y می‌شود. اعمال ناشی از ترشح شدن ATP و نوروپپتید y ، هنوز روشن نیستند.

فارماکولوژی سیستم عصبی خودمختار

فارماکولوژی علمی است که در مورد تغییرات ایجاد شده در ارگانها بر اثر داروها و مواد دیگر ، بحث می‌کند. سیناپسهای محیطی مسیرهای حرکتی خودمختار یک محل منطقی برای دستکاری فارماکولوژیک عمل احشایی است. زیرا انتقال در آنها به روش شیمیایی انجام می‌‌گیرد. مواد میانجی در انتهاهای عصبی ساخته شده و انبار می‌شوند و سپس در نزدیکی نورونها ، سلولهای عضلانی و سلولهای غده‌ای که روی آنها عمل می‌کنند آزاد می‌گردند. این میانجیها به رسپتورهای (گیرنده‌های) موجود در سطح غشایی این سلول می‌چسبند و موجب بروز اعمال خاص آنها می‌شوند و آنگاه بوسیله جذب یا متابولیزم از آن ناحیه حذف می‌گردند.
هر یک از این مراحل را می‌توان با عواقب قابل پیش بینی تحریک یا مهار کرد. در انتهاهای سمپاتیک ، بعضی از داروها موجب تشکیل ترکیباتی می‌شوند که جایگزین نوراپی نفرین در گرانولها می‌شوند و این میانجیهای کاذب ضعیف یا غیر فعال بر اثر پتانسیلهای عملی که به این انتهاها می‌رسند به جای نوراپی‌نفرین آزاد می‌شوند. عده‌ای از داروها و سموم اعمال موسکارینی دارند که عبارتند از: ترکیبات مشابه استیل کولین و داروهایی که استیل کولین استراز را مهار می‌کنند. در میان این دسته اخیر ماده حشره کش "پاراتیون" و "دی ایزوپروپیل فلوئور فسفات" از مشتقات گازهای جنگی هستند که با تولید وسیع استیل کولین استراز ، موجب مرگ می‌شوند.

 

منبع: دانشنامه رشد

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA

سیستم عصبی خودکار (دستگاه عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک)

سیستم عصبی خودکار (دستگاه عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک)

سيستم عصبى خودكار يا اتونوميك، سيستمى حركتى است كه با تنظيم عمل عضلات صاف، عضله قلبى و غدد در ارتباط است. و به عبارتى ديگر اين سيستم قسمتى از سيستم عصبى محيطى (PNS) است كه رشته‏‌هاى حركتى را به عضلات صاف، عضله قلبى و غدد بدن می‌‏فرستد. از آنجا كه اين سيستم در يك سطح ناخودآگاه و تقريبا به شكل غيرارادى عمل می‎‏نمايد به اين نام شناخته می‌‏شود. البته اين بخش از سيستم عصبى از طريق ساقه مغزى، قطعات سينه‏اى- كمرى ( T1تا L2) نخاع، خاجى نخاع ( S2تا S4) با سيستم عصبى مركزى ارتباط دارد و نهايتا توسط هيپوتالاموس، مخچه و لوب فرونتال مغز كنترل و تنظيم می‎‏شود. از نظر عملكرد اين بخش از سيستم عصبى به دو بخش مجزا يعنى دستگاه عصبى سمپاتيك و دستگاه عصبى پاراسمپاتيك تقسيم می‎شود. از آنجايى كه تصور مى‏شود دستگاه سمپاتيك در واكنش‏هاى هيجانى مانند خشم و ترس وارد عمل می‌‏شود، به اين نام شناخته می‌شود در حالى كه بر عكس سيستم پاراسمپاتيك از عمل سمپاتيك جلوگيرى كرده و باعث آرامش و سكون می‌‏شود و در فعاليت‎هاى روزمره به طور طبيعى و آرام نقش دارد.
 

 سیستم اتونوم در تصویر زیر:

 


 
بخش اصلى سیستم عصبی خودکار سمپاتیک (SANS)  شامل زنجيره‏اى از عقده‎‏هاى عصبى پارا و رتبرال است كه در دو طرف ستون فقرات قرار گرفته‏اند. اين عقده‎‏هاى عصبى با اعصاب نخاعى سينه‏اى- كمرى به واسطه شاخه‏ هاى سفيدى ارتباط برقرار می‎‏كنند. جسم سلولى نورونهاى سمپاتيك پيش عقده‌ه‏اى در نخاع شوكى در حد فاصل قطعات L2- T1 قرار گرفته‏اند و وارد عقده‏‎ها يا گانگليون‏هاى پاراور تبرال كه در دو طرف ستون فقرات قرار دارند مى‏شوند. چون زنجيره سمپاتيك از بالا تا پايين در دو طرف ستون فقرات قرار گرفته، لذا پيام‎هاى عصبى می‎‏توانند به طرف بالا يا پايين فرستاده شوند. براى فعال كردن غدد و يا احشاء داخلى لازم است كه پيامهاى سمپاتيك از دو مدار نورونى عبور نمايد.
نورونهاى پيش عقده‌ه‏اى از ستون خاكسترى جانبى نخاع شوكى جدا می‌‏شوند و جسم نورونهاى پس عقده‌ه‏اى در گانگليونهاى پاراورتبرال با احشايى قرار گرفته‌‏اند و عضلات احشايى تمام ارگانها را عصب می‌‏دهند.
 به طور كلى فيبرهاى پيش عقده‌ه‏اى سيستم سمپاتيك كوتاه هستند، زيرا اين فيبرها فقط از نخاع شوكى تا عقده‏‌هاى پاراورتبرال كشيده می‌شوند، در حالى كه فيبرهاى پس عقده‌ه‏اى بلند هستند زيرا اين فيبرها بايد از عقده‎‏هاى سمپاتيك تا تمام قسمتهاى محيطى بدن بروند.

سیستم عصبی پاراسمپاتیک (PANS) كمتر از سيستم عصبى سمپاتيك، توسعه يافته است. پاراسمپاتيك بيشتر در مورد ساختمان‎هاى مختلف سر و گردن به كار می‎رود؛ ولى در احشاى موجود در حفرات بدن نيز پخش می‎‏شوند. هيچ شاخه‏اى از پاراسمپاتيك به پوست، عضلات ديواره بدن يا قسمتهاى انتهايى بدن نمی‎رسد. بخش كرانيال اين سيستم شامل آكسون هسته‏‎هاى پاراسمپاتيك موجود در ساقه مغزى هستند كه به همراه اعصاب زوج سوم، هفتم، نهم و دهم مغزى و بخش ساكرال آن از قطعات نخاعى S2-S3-S4خارج می‎شوند.
گانگليون يا عقده‏هاى كوچك اعصاب پاراسمپاتيك در ديواره ارگانهايى قرار دارند كه به آنها عصب‎‏دهى می‎كنند و از اينرو فيبرهاى پيش عقده‏اى اين سيستم طولانى بوده و از سيستم عصبى مركزى تا احشاء كشيده می‌شوند در حالى كه فيبرهاى پس عقده‏اى كوتاه بوده و تنها به صورت موضعى و در خود عضو  انتشار دارند.
عملكرد سيستم عصبى سمپاتيك و پاراسمپاتيك
به طور كلى، فعاليتهاى سيستم عصبى سمپاتيك را می‎‏توان به مجموعه فعاليتهايى اطلاق كرد كه موجود زنده را آماده واكنش می‎نمايد. پاسخ اين سيستم يك پاسخ آدرنالينى به صورت يك واكنش عمومى سريع و تحريكى است. هيجانات شديد، عوامل ترس آور، قرار گرفتن در برابر سرما و درد و عوامل مشابه از جمله محرك‎هايى هستند كه باعث تحريك اين سيستم می‎شوند. اينگونه محركها همانطور كه گفته شد باعث بروز يك پاسخ فيزيولوژيك منتشر می‌‏شود. غدد فوق كليوى (بخش مركزى) كه به هنگام قرار گرفتن در شرايط استرس با فعاليت سيستم سمپاتيك فعال می‌شوند و وظيفه ترشح آدرنالين و نورآدرنالين به داخل خون را به عهده دارند. اين مواد باعث تشديد اثرات نورونهاى سمپاتيك می‌‏شوند. بالا رفتن ضربان قلب، افزايش فشار شريانى، افزايش قدرت انقباضات عضله قلبى، انقباض عروقى كه به سمت پوست و سيستمهاى گوارشى می‎‏روند و متقابلاً افزايش ميزان جريان خون به مغز، قلب و عضلاتى كه مشغول فعاليت شديد هستند، جزو آن دسته از پاسخ‎هاى فيزيولوژيك عمومى است كه در شرايط استرس در اثر فعاليت اين سيستم به محرك داده می‌‏شود. دستگاه عصبى سمپاتيك همچنين باعث گشاد شدن مردمك چشم، كاهش فعاليت سيستم گوارشى از طريق كاهش حركت آن و انقباض اسفنكترها می‎‏شود. اين سيستم با افزايش ميزان گليكوليز، قند خون را افزايش می‎‏دهد. در اثر فعاليت سيستم سمپاتيك جريان خون مغز افزايش يافته و باعث تشديد فعاليتهاى روانى میگردد. ترشحات غدد عرق افزايش، ولى غدد اشكى و بزاقى كاهش می‎يابد و بالاخره اينكه طحال گلبولهاى قرمز بيشترى را در جريان خون آزاد خواهد كرد. بنابراين، به طور خلاصه اينكه عملكرد اصلى سيستم سمپاتيك تحرك بخشيدن به بدن در شرايط اضطرارى و استرس مى‏باشد.

به طور كلى، سيستم عصبى پاراسمپاتيك يك سيستم اختصاصى با واكنش كند است، كه بيشتر تمايل به ذخيره انرژى دارد. اين سيستم می‎‏تواند همزمان با سيستم سمپاتيك در شرايط تهاجم و گريز فعال شود. تحريك سيستم عصبى پاراسمپاتيك داراى اثرات مخالف با سيستم سمپاتيك است و باعث نگه داشتن موجود زنده در يك وضعيت آرام و بدون تنش می‎شود. ميزان ضربان قلب و فشار خون را كاهش داده، باعث افزايش فعاليت گوارشى، انقباض مجراى برونشى و انقباض مردمك‎ها می‌‏گردد. فعاليتهاى ذهنى در اثر فعاليت اين سيستم نيز كاهش می‎‏يابد. به هنگام ترس شديد قطعات ساكرال اين سيستم ممكن است باعث تخليه غير ارادى مثانه و ركتوم گردند. در حين فعاليتهاى جنسى سيستم پاراسمپاتيك ايجاد نعوظ در آلت و كليتوريس را كنترل كرده و شاخه ‏هاى سمپاتيك متقابلاً به انزال كمك می‎‏نمايد. عليرغم دانشى كه هم اكنون در رابطه با اين دو بخش سيستم اتونوميك وجود دارد، لازم است كه مطالب بيشترى راجع به عملكرد اين سيستم دانسته شود. براى نمونه به نظر می‌رسد كه ارتباط پيچيده‏اى بين اعصاب آوران احشايى و پوستى با سيستم اتونوميك سمپاتيك وجود دارد. به همين علت تحريك حسى بعضى از نقاط پوست مى‏تواند بر روى فعاليت بعضى از ارگانهاى داخلى اثر بگذارد. تحقيقات در سالهاى اخير نشان داده است كه سيستم اتونوميك را می‎توان از طريق تكنيك‏هاى تسهيلى و مهارى، دستكارى كرد. از نظر درمانى، محققى به نام Gellhorn فاكتورهاى فيزيولوژيك و آناتوميكى را تشريح كرده است كه در شرايط استرس و استراحت مؤثر هستند.

قرار گرفتن در حالات ترس و تهاجم، فعاليت سيستم سمپاتيك را افزايش داده و باعث تحريك كورتكس و افزايش تون عضلانى می‎‏شود. اين محقق اين واكنش را تحت عنوان پاسخ ارگوتروپيك بيان نموده است. طرف ديگر اين جريان حالتى است كه افزايش فعاليت پاراسمپاتيك را با آرامش كورتكس و كاهش تون عضلانى توأم مى‏نمايد. اين حالت نيز تحت عنوان پاسخ ترفوتروپيك شناخته می‎‏شود. بر اساس يافته‏هاى فوق است كه تراپيست بايد در حين استفاده از تكنيك‏هاى مهارى و تسهيلى مشخص نمايد كه بيمار در كجاى اين طيف ارگوتروپيك- ترفوتروپيك قرار گرفته است.
اگر هدف در درمان كاهش سفتى عضلانى است بيمار را بايد به طرف انتهاى تروفوتروپيك يعنى به طرف فعاليت بيشتر سيستم پاراسمپاتيك سوق داد و در صورتى كه هدف تشويق يادگيرى يا افزايش تون عضلانى است،فعاليت بايد محرك بوده و با پاسخهاى ارگوتروپيك و افزايش فعاليت سيستم سمپاتيك سازگار باشد. به اين معنى كه نوع تكنيك درمانى بايد در جهت افزايش فعاليت سيستم سمپاتيك باشد تا بيمار را به انتهاى ارگوتروپيك طيف گفته شده سوق دهد.

 
منبع: برزکار