گاهی
انسان دچار چنان ضربه ی روانی ای می شود که عملاً آن را به صورت درد جسمانی احساس
می کند.دلایل احتمالی زیادی برای چنین پاسخ هایی وجود دارند.یکی از دلایل این است
که درد جسمانی ،برخلاف گرفتاری روانی ،اغلب راحت تر مورد پذیرش بیمار یا خانواده
اش قرار می گیرد .یا فرار از مسئولیت داسته باشد. 
در موارد حاد ،بدن با هیجانات
دردناک از طریق تبدیل آن ها به درد جسمانی ی مقابله می کند.مثلاً اگر
کسی با دست آسیبی به فرد دیگری وارد کند ممکن است دچار چنان ضربه ی روانی شود که
خودش هم در دست راست احساس درد کند.گرچه این درد در ذهن شکل گرفته است،فرد کاملاً
با درمان بیماری روانی زمینه ای آن از بین می رود.
برخی
افراد دچار توهمات تغییر بدن،مثلاًتحلیل یا تغییر شکل دستمی شوند.درد ممکن است با
چنین توهماتی همراه باشد که در افراد نبتلا به اسکیزوفرنی زیاد دیده می شود.
خود
معلولی 
خود
معلولی ،یا قطع اندام یا وارد کردن آسیب به بدن خود،اغلب با درد همراه است.این
گرفتاری در میان مبتلایان به افسردگی ،اسکیزورنی،جوع،یا دارای احساس دشمنی شایع
است.نیاز به تسکین فشار روانی،تأثیر الکل یا مواد دیگر،تکانه های تهاجمی ،و نیاز
به جلب توجه از دلایل احتمالی خود معلولی است.
سردرد
بستنی 
خوردن
خوراکی های سرد مثل بستنی می تواند باعث سردرد شود.این نوع درد گرچه آزاردهنده
است،نگران کننده به شمار نمی آید.
درد خو
ساخته
عوامل
فرهنگی از عوامل شناخته شده ی موثر در ادراک درد است.این درد رسوم سنتی و آداب
مذهبی ای مشهود است که درد در ان نقش دارد؛مثل خالکوبی،سوراخ کردن بدن،و مثله کردن
به دلایل مذهبی.مثلاًدر مراسم تاب دادن از قلاب در هندوستان ،مردی از افراد جامعه
را در حالی که به پشت خوابیده است از قلاب آویزان می کنند.به نظر می رسد این مرد
در طی مراسم نه تنها دردی احساس نمی کند ،بلکه احساس وارستگی هم به او دست می دهد.
در فرهنگ های غربی؛سوراخ کردن بدن و خالکوبی اغلب راهی برای
عرض اندام یا اعلام وابستگی به یک گروه است.برخی افراداحساس خوشایندی به هنگام
سوراخ کردن عضوی از بدنشان گزارش کرده و آن را به صورت برافروختگی یا گُرگرفتگی
توصیف کرده اند که تا چند ساعت باقی می ماند.
این ممکن است ناشی از آزاد شدن مسکن
های طبیعی بدن به نام آندورفین ها باشد.حالات لذت و درد و مرز باریم میان آن ها از
زمان افلاطون مورد بحث فیلسوفان قرار گرفته است.سرمستی عموماًبه عنوان حالت شعف
زیاد شناخته می شود،گرچه درد «رنج و سرمستی»مسیح به حالت غرفه در هر هیجانی مثل
ترس،یا درد هم اطلاق شده است.این حالت شبیه به خلسه است.فرد بای رسیدن به حالات
والاتر ممکن است ناچار به تحمل درد باشد.
سوراخ کردن بدن
سوراخ کرددن بدن با اشیاء گوناگون پدیده ای شایع در تمام
دنیا ست.در برخی فرهنگ ها این کار ممکن است طی مراسم خاصی صورت گیرد،که نشان می دهد
پسر یا دختر به مرحله ی خاصی از بلوغ رسیده است.در غرب،سوراخ کردن گوش از سال های
دهه ی1960باب شده و امروزه سوراخ کردن جاهای دیگر مثل بینی یا ناف هم رواج یافته
است.
راه رفتن روی آتش
برپایی مراسم با اتش ،مثل راه رفتن روی ذغال داغ،در تمام
دنیا وجو دارد.در بسیاری فرهنگ ها راه رفتن روی آتش آزمون صداقت است،و فرد انجام
دهنده ی کار مدعی بهره مندی از کمک از طریق اعتقادات قوی خود است.دانشمندان گمان
می برند که عامل حیاتی در موفقیت از راه رفتن روی آتش مدت زمان تماس پا با ذغال
های داغ است.البته شکی نیست که نیروی اراده هم نقش مهمی در منحرف کردن ذهن و مسدود
کردن پیام های درد دارد.
داغ آیینی
ایجاد«جوشگاه»برجسته با الگوهای تزیینی روی بدن انسسان در
بخش هایی از افرقا ،گینه ی نو،و جزایر شمال و شرق استرالیا ،و نیز در میان بومیان
استرالیا مرسوم است.جوشگاه ممکن است نشان دهنده ی جایگاه فرد یا وفاداری به قبیله
باشد یا فقط به منظور ایجاد شودند.جوشگاها با برش چاقو و گاهی با سوزاندن به وجود
می آیند.در برخی موارد،طلسم های محافظت کننده زیر پوست قرار داده می شوند.
آزارگری-آزارخواهی حالتی غیر طبیعی است که در آن،لذت جنسی
با ایجاد و کشیدن درد به دست می آید.«سادومازوخیم»از ترکیب اختلال آزارگری و
آزارخواهی که یکی از آن دو با ایجاد درد در طرف مقابل و دیگری با درد کشیدن به لذت
جنسی دست یابد.
 درد
عاطفی  
درد
عاطفی کاملاًدر مغز احساس میشود،ولی علائم دردناک جسمانی هم اغلب به علت ارتباط
نزدیک مغز و اعمال جسمانی بدن دیده می شود.
درد
عاطفی می تواند علل مختلف داشته باشد،مثل سوگ ناشی از فقدان یکی از عزیزان ،یا
احساس طردشدگی به دنبال طلاق ،یا بهت ناشی از اخراج از محل کار.این گونه ضربه های
روانی می تواند به افسردگی و اضطراب ،و در موارد حاد به دردهای جسمانی منجر
شود،چون آن نواحی مغز که درد و رنج عاطفی را پردازش می کنند همان هایی هستند که با
دردهای جسمانی سروکار دارند.
مثلاً،بعد
از ترک همسر ،فرد ممکن است ملغمه ای از احساسات (از جمله خشم،آزردگی و بی وفایی)را
احساس کند که به نوبه ی خود به تهدید و تشویش منجر می شود.وقتی یک پیام به مغز
برسد،پاسخ معمول «جنگ یا گریز»فعال می شود:
ضربان قلب بالا می رود،ماهیچه ها کشیده
می شوند،و فرد خیلی زود احساس تنش و ناراحتی می کند.بعد از فروکش کردن شوک
اولیه،بسیاری افراد مراحل اندوه عمیق،خشم،احساس گناه،افسردگی،گیجی،و رفتار آشفته
یا خارج از اختیار را می گذرانند.
علائم جسمانی اغلب شبیه همان علائمی هستند که درد
استرس دیده می شود:بی اشتهایی و بی خوابی شایع است.
برگرفته از کتاب درد و تسکین درد