بنابراين يكي از
مهمترين پرسشهاي بيماران مبتلا به سرطان درباره نحوه كنترل و كاهش چنين
دردهايي است تا كيفيت زندگيشان در دوره بيماري بهبود يابد؛ اما آيا واقعا
ميتوان اين دردها را كنترل كرد؟
دردها به سه
گروه متفاوت تقسيم ميشود:
دردهاي حاد به دليل آسيبي كه
به بدن وارد ميشود و در اثر تحريك گيرندههاي درد در نقاط مختلف بدن روي
ميدهد كه اغلب به صورت ناگهاني و شديد بروز كرده و معمولا به محض برطرف
شدن آسيب، درد هم از بين ميرود؛ بهعنوان مثال دردي كه در اثر بريدگي
قسمتي از بدن ايجاد ميشود، دردي حاد است كه به صورت تيز و برنده آن را
احساس ميكنيم و بهترين روش درمان اين نوع دردها هم مصرف مسكنهاي
غيراستروئيدي مانند بروفن و داروهاي مشابه آن است. در مواردي كه درد شديدتر
باشد نيز بايد به كمك مخدرها درد را كنترل كرد.
دسته دوم دردها، دردهاي مزمن معمولا در اثر ادامه يافتن دردهاي حاد
ايجاد ميشود. البته در اين شرايط منشأ درد ديگر وجود ندارد، ولي به دليل
ادامه يافتن درد، شبكه عصبي كه آن را منتقل ميكند دچار تحريك خود به خود
خواهد شد بنابراين درد بدون وجود عامل خارجي، ايجاد شده و ادامه پيدا
ميكند. درد ناشي از زونا نمونهاي از اين نوع درد است كه پس از برطرف شدن
جوشهاي زونا، احساس درد ادامه خواهد داشت.
دردهاي دسته سوم كه همان دردهاي سرطاني است، تركيبي از دردهاي حاد و مزمن است كه به دلايل مختلفي ايجاد
ميشود. البته بايد به اين نكته هم توجه داشته باشيم كه در اين شرايط از
بين رفتن كامل درد بندرت اتفاق ميافتد. بنابراين هدف از درمان دردهاي مزمن
و سرطاني، كنترل و كاهش آن به ميزان قابل تحمل و به حدي است كه در زندگي
روزانه بيمار اختلالي ايجاد نكند.
چرا اين دردها ايجاد ميشود؟
وقتي دردي در بدنمان حس
ميكنيم، اول از همه به دنبال عامل ايجادكننده آن هستيم. گاهي عامل ايجاد
درد مشخص است و آن را براحتي پيدا ميكنيم، در حالي كه در شرايطي هم متوجه
علت آن نخواهيم شد، اما دردهاي سرطاني نيز به دلايل خاصي ايجاد ميشود؛ از
رشد توده سرطاني گرفته تا عوارض ناخواسته ناشي از درمان.
يكي از علل ايجاد دردهاي سرطاني، رشد و بزرگ شدن تومور است؛
اين رشد سريع و غيرطبيعي از طرفي موجب كاهش فضاي كافي براي ساير سلولهاي
آن بافت و در نتيجه فشار به آنها شده و از سوي ديگر با رسيدن به نواحي
محيطي بافت، موجب وارد شدن فشار به ساختمانها و بافتهاي مجاور ميشود.
بنابراين اين فشارهاي داخلي و خارجي عامل ايجاد درد در همان بافت و
بافتهاي مجاور خواهد بود.
بتدريج و با
رشد بيشتر تومور، مقدار مواد غذايي و اكسيژني كه به سلولها ميرسد نيز
كاهش مييابد و در نتيجه سلولهاي تومور دچار مرگ سلولي ميشود كه اين
موضوع هم ميتواند عامل ايجاد درد باشد.
پخش شدن و دستاندازي سلولهاي سرطاني به ساير بافتها
(متاستاز) نيز از ديگر علتهاي ايجاد درد است. اين سلولها ميتواند به
بافتهاي مختلف بدن مانند استخوان، ريه و كبد دستاندازي كند و موجب بروز
مشكل شود.
علاوه
بر اين موارد، فشار وارد شده از طرف توده بدخيم، تجمع سلولهاي سيستم
ايمني بدن در اطراف سلولهاي سرطاني و واكنشهاي مختلف دفاعي و واسطههاي
آزاد شده نيز از ديگر علل ايجاد درد است. همچنين در روند درمان اين
بيماران، از داروها و روشهاي مختلفي مانند شيمي درماني نيز استفاده ميشود
كه هريك از آنها در كنار تاثيرات درماني، عوارض جانبي و ناخواستهاي دارد
كه ميتواند موجب ايجاد يا تشديد درد در بيماران مبتلا به بدخيمي شود.
چطور اين دردها را كنترل كنيم؟
اين شيوهها براي كنترل دردهاي منتشر است، ولي گاهي درد به يك
قسمت خاص محدود ميشود؛ مثلا در سرطانهاي معده، شبكه عصبياي كه پشت معده
وجود دارد درگير ميشود كه بايد اقدامات خاصي براي آن انجام داد. يكي از
شيوههاي كنترل درد در اين شرايط تخريب شبكه عصبي است؛ چون در اين مواقع
معمولا سرطان به حدي پيشرفته است كه درمان ديگري نداريم و نميتوانيم عامل
ايجاد درد را حذف كنيم، بنابراين ناچاريم علامت درد را از بين ببريم.تحمل درد هميشه سخت است و
زماني كه اين درد ناشي از سرطان باشد، تحملش دشوارتر هم ميشود، بويژه
زماني كه بيمار دچار مشكلات روحي شده و آستانه تحملش هم پايين آمده است،
بنابراين بهترين كار اين است كه به شيوههايي صحيح به فكر كنترل چنين
دردهايي باشيم تا بيمار و خانوادهاش زندگي راحتتري را تجربه كنند.
براي كنترل چنين دردهايي در مراحل اوليه سعي ميكنيم با
استفاده از مسكنهاي ساده مانند آسپرين و استامينوفن درد بيمار را كنترل
كنيم و زماني كه درد شديدتر باشد از مسكنهاي قويتر مثل بروفن كمك
ميگيريم.
در مورد كنترل درد در
مراحل پاياني بيماري كه تومور گسترش يافته است، به دليل درگيري اعصاب مختلف بايد از روش فراگيرتري براي كنترل درد استفاده
كنيم بنابراين در اين روش شلنگ خيلي نازكي كنار نخاع قرار ميدهيم و آن را
به پمپهاي زيرپوستي متصل ميكنيم؛ داخل پمپها هم مقداري مورفين و ديگر
تركيبات دارويي ذخيره ميشود تا آنها به تدريج دارو را كنار نخاع آزاد
كنند. اين كار كمك ميكند با مقدار خيلي كمتري از دارو، درد بيمار كاهش
يافته و كنترل شود.
البته اين روش، علاوه بر
تاثيرات مثبت، خطرات، عوارض و هزينه بيشتري نيز براي بيمار دربر دارد. در
ضمن، نگهداري بيمار هم نيازمند دقت، تجربه و آموزش بيشتري است.
ايجاد درد از جنبههاي مختلفي قابل بررسي است؛ جنبههاي روحي،
اجتماعي و اقتصادي مثلا گاهي ممكن است علاوه بر پيشرفته بودن سرطان و ايجاد
درد ناشي از آن، بيمار دچار افسردگي هم بوده و فعاليتش نيز كاهش يافته
باشد؛ بنابراين در اين شرايط لازم است همراه با برنامههاي كاهش درد، از
مشاوره روانشناسي نيز براي بيمار كمك بگيريم و سعي كنيم با همكاري
روانپزشكان و روانشناسان شرايط روحي بيمار را بهبود بخشيم. علاوه بر اين،
همكاران متخصص پزشكي ورزشي يا طب فيزيكي و توانبخشي نيز بايد در اين زمينه
همكاري كرده تا وضع جسماني بيمار هم بهتر از قبل شود.
بنابراين با همكاري متخصصان مختلف ميتوان درد،
ناتواني و افسردگي بيمار را بهبود بخشيد و شرايط را به نحوي كنترل كرد كه
كيفيت زندگي بيمار افزايش يابد.
منبع:جام جم آنلاین